عشق و نفرت p 48

48 .عشق و نفرت
یجی : واییی خدااا جه قشنگگگ ( جیغ با ذوق)
ات : خب تبریک میگم
یجی : چیو
ات : اینکه یه کسی رو برای خودت پیدا کردی
یجی : چی من نه بابا
ات : ام منو خر فرض نکن الان دیگه میتونید توی جمع بگید البته اگر خودم گرفتار نمیشدم مطمعن باش تا الان مرده بودی
یجی : ( خنده ) باشه پس فلیکس
فلیکس : جونم
یجی : خب منو جوجه کوشولوی من از این به بعد با همیم
ات : اه اه عوق
هیون : ( خنده )
هیون : خب دیگه بسه خدافظ
چان : چی
هیون : منو عشقم رو تنها بزارین
جونگین : مگه میخواین چی کار کنین ( لبخند شیطانی )
هیون : عههه میگم بیا برو
سونگمین : باشه صبر کن لباس بپوشیم
یهو ات و هیون به خودشون نگاه میکنن
ات : ( خنده ) تمام اینا با مایو بود
یجی : خب دیگه ما بریم بای باییی
ات : بای باییی
می‌رن
هیون : خب لیدی این بدنت واقعا منو دیوانه خودش کرده
ات : فعلا زوده بیا بریم تو استخر
هیون : باشه بریم
دیدگاه ها (۲)

عشق و نفرت p 49

عشق و نفرت p 50 ( پارت آخر )

عشق و نفرت p 47

عشق و نفرت p 46

دیدار اول ..

دیدار اول ..

چرامن پارت ۵تا اینکه جونکوک رسیددینگ دینگات: کیهجونکوک ـ: من...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط